دنیای توسعه نرم افزار به شدت در حال تغییر است، با آمدن فن آوری ها و ابزارهایی که به راحتی در دسترس هستند و انتشار اپلیکیشن ها را سریع تر میکنند. این به نوبه خود نیاز به یک نسخه کاملاً جدید از "تیم محصول" دارد که به موجب آن شرکت ها می توانند خواسته های کاربر را بدون فدا کردن تجربه عالی مشتری تحویل دهند.

چالش پیش روی این تیم ها، ایجاد استانداردهای جدید برای آینده کار است که تیم های توسعه نرم افزار بتوانند مهارت های فنی را با مهارت های غیر فنی تعادل برقرار کنند تا بتوانند محصولات استثنایی را تولید کنند که در بازار سرآمد باشند.

چطور باید این کار را انجام داد؟ سه مشخصه ای که در ادامه آمده، یک تیم محصول موفق و فرایندی که باعث جذب، حفظ و پرورش استعدادهای لازم برای دستیابی به یک تعادل کامل بین این استعدادها را بازتعریف میکند.

1- توانایی ترکیب مهارت های اجتماعی با تیم های محصول

مهارت های تعاملی تر یا به اصطلاح نرم تر مانند تفکر خلاق، ارتباطات و کار گروهی بیشتر در علوم انسانی و اجتماعی و هنرهای تجسمی معمول است.  ایجاد روزنه برای پیوند دادن علوم سنتی و علوم انسانی یا گردهم آوردن انواع جدید استعدادها یا گسترش آموزش دیدگاه بهتری نسبت به طراحی محصول به وجود می آورد.

به عنوان مثال، به دستیار هوشمند ویندوز نگاهی بیندازید. مایکروسافت برای تشکیل تیم نه تنها از مهندسین نرم افزار، بلکه از شاعران، طنزپردازان، داستان نویسان و سایر تخصص ها ورای تخصص مهندسین نرم افزار. در پشت بزرگترین شرکت ها ، از جمله اپل و آمازون ، زمینه های متنوعی از مطالعات را می بینیم که برای دستیابی به یک فناوری انسانی تر طراحی شده اند.

 

2-توانایی افزایش هوش هیجانی با استفاده از "مهارت های تعاملی"

هرچه هوش هیجانی (ای-کیو) بیشتری در محصول باشد، از نظر پذیرش توسط جمعیت جهانی موفق تر خواهد بود. یکی از دلایل موفقیت، دوری از تصمیمات جانبدارانه و به دور از احساسات در طول توسعه محصول خواهد بود.

برای مثال، در زلزله مهیب 6.9 ریشتری اندونزی، خانواده ای در حال جستجو برای بازماندگان در مسنجر فیسبوک در صفحه چت خود بادکنک و وسایل آتش بازی مشاهده کردند. دلیل این امر این بود که در بین پیام ها از کلمه مالایی “selamat” استفاده شده بود که دارای دو معنی عرض تبریک و زنده بودن می باشد. فیسبوک به صورت اتوماتیک و غیر احساسی به خاطر نبود اجازه کاربر و هوش هیجانی، بادکنک و وسایل آتش بازی نمایش داد. ولی ما همه میتوانیم از این قسمت درس بگیریم: برای بهره مندی بیشتر از هوش مصنوعی و جمع آوری اطلاعات بیشتر در مورد کاربران و دستیابی به فهم بیشتر درمورد کاربر از طریق آن اطلاعات، ما باید بین آنچه در تصمیمات فرمولی مرسوم بوده با مهارت های نرم تر و انسانی تر تعادل برقرار کنیم.

تیم های توسعه نرم افزار برای به خاطر جدا کار کردن تیم های طراحی، توسعه، تست و نصب بدنام هستند. اما تقویت خلاقیت در بین تیمها به رشد محصولی مفید برای کلیه ذینفعان در چرخه زندگی توسعه نرم افزار کمک خواهد کرد.

به عنوان مثال، اگر توسعه دهندگان ویژگی های مدنظر یک وبسایت را با طراحان  و تست ها را با مهندسین کنترل کیفیت ایجاد کنند، تیم میتواند مطمئن باشد دقیقا چیزی که کاربر میخواهد را توسعه داده اند. این روش در رویکردهای نوین در توسعه مانند توسعه رفتار محور پشتیبانی میشود.

امروزه بیشتر و بیشتر آگهی های شغلی برای توسعه دهندگان و طراحان وب را میبینیم که نه تنها به دنبال تجربه  تست محور بلکه طراحی و توسعه رفتار محور هستند. گنجاندن رویکردهایی مانند توسعه رفتار محور می تواند درک مشترکی را در مورد چگونگی ایجاد یک برنامه برای یادگیری مداوم و ایجاد همکاری بین همه ذینفعان ایجاد کند.

 

3- توانایی گنجاندن نظر و خواست کاربر در تمام مراحل توسعه نرم افزار

­­­­­­آینده کار توسعه وب و نرم افزار در توانایی این صنعت در ترکیب تنوع، هوش هیجانی و همکاری در تیم های محصول برای در اولویت قرار دادن دیدگاه کاربر میباشد. با وجود کاربر در خط اول توسعه، توسعه دهندگان قادر خواهند بود تا توانایی های فنی خود را با افراد ، مهارت های اجتماعی و ارتباطی برای خلق محصولات و خدمات قدرتمند برای برتری در بازار غنی تر کنند.